تا ساعت دوازده تعداد کبوتر های نشسته حسین حاج اسدالله دویست و شصت
کبوتر بوده و چهل و یک کبوتر هم ببعد از ظهر خورده و با نشستن اخرین کبوتر
کل ساعت کبوترهایش پنج ساعت و ده دقیقه شده و باز یک باخت دیگر برای
حسین حاج اسدالله و یک برد شیرین برای حاج اصغر و رحیم عیسی بالا
بعد از صحبت کردن ان روز حاج محمود و اصغر سماور ساز قرار بر این شد که در
یکی از همین روزهای اینده اصغر سماور ساز به پارکینگ رفته تا قرارداد یک گروی
جدید و یکسره نوشته شود
با امدن اقای اصغر سماور ساز به پارکینگ قراردادی با این متن نوشته شد که در
تاریخ پانزدهم تیر اصغر اقا سماور ساز تعداد سیصدو یک کبوتر هوا کند به طور
یکطرفه و مبلغ وجه ان هم تعداد پانزده سکه نوشته شد و امضای پای قرارداد را
هم اصغر سماور ساز و حاج محمود رضایی کرده با امدن روز پانزدهم تیر طبق
معمول راس ساعت پنج صبح اصغر اقای سماور ساز سیصدو یک کبوتر را هوا کرده
که کبوترها اول صبح به دو دسته تقسیم شده و با گذشت نیم ساعت تعدادی از
کبوترها از ان دو دسته جدا شده و مایه گیر شده و همینطور داشتند می پریدند
تا ساعت نه و نیم صبح هشتادو هفت کبوتر بطور تیپی نشسته الباقی هم تعدادی
در مایه و تعدادی هم بصورت تیپ در وسط اسمان برو و بیا می کردند و در روی
زمین هم تعدادی جمعیت به تماشا ایستاده ولی نه ان تعداد جمعیت گرو قبل
در ساعت ده و ربع هم یک تیپ دیگر که در حدود صد تایی میشد باز بطور تیپی
نشسته و تا ظهر هم هفتاد کبوتر دیگر نشسته و چهل و چهار کبوتر به بعد از ظهر
خورده و با نشستن اخرین کبوتر وجمع کردن ساعت کل شده پنج ساعت و پنجاه
دقیقه و این باخت اصغر سماور ساز به پارکینگ اخرین گروی این دو عشقباز با
هم بود